یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
چهار شنبه 3 شهريور 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

قال تعالى: وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُم‏ رَشَداً
خداوند متعال فرمود: براستى ما نمیدانيم آيا براى آنان كه در زمين زيست میكنند بدى خواسته شده است يا خداوند، براى آنان، راه يافتن را خواسته‏ است.

«حال» در « أَ شَرٌّ أُرِيدَ » نسبت شرّ به خداوند متعال ندادن و «مقتضى»، حذف فاعل است. زيرا اصل آن « أشرّ أراده اللّه بمن في الأرض» بوده.

و «حال»، در « أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً » نسبت خير، به خدا دادن و «مقتضى»، رها نكردن فاعل است. بدين شكل كه فعل اراده، با « شرّ » به گونه ی مجهول آمده و با « رشد » به شكل معلوم.

و حال كه مجهول بودن را طلبيده، پاس داشتن ادب، نسبت به خداوند متعال است. با اين‏كه شرّ، صريحاً به ايشان منسوب نشده گرچه، خير و شرّ را خداوند، مقدّر ساخته و اراده كرده است.

چهار شنبه 3 شهريور 1395برچسب:رشیق, :: :: نويسنده : علی

رشیق.

[ رَ ]
(ع ص)

رجل رشیق; مرد نیکو و باریک قد.
ج، رَشَق.
مرد نیکو و باریک قد.
ج، رَشَق.
نیکوقد.
سروبالا.
خوش قد و بالا.
کشیده بالا.
خوش قد و قامت.
خوش قد.
کشیده بالا.
خوش هیکل.
خوش اندام.
زیبا.
قد رشیق; قد نیکو و باریک.
ج، رِشاق.
-
رشیق القد; بَرومند و نیکوقامت.

|| کلام ظریف منسجم.
کلام ظریف منسجم، اسم است از رشاقة.

چهار شنبه 3 شهريور 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

بشر بن معتمر بغدادی، ابوسهل. فقیه و پیشوای فرقۀ بشریه معتزلی و اهل بحث و مناظره بشمار میرفت. اصلش از کوفه بود. طایفۀ بشریه از معتزله به وی منسوبند. وی به بغداد به سال ٢١٠ ه.ق. درگذشت.
این مرد شاعر بود و بیشتر شعر او مسمط و مدرج است و عدۀ بسیاری کتب را در موضوعات مختلف به شعر کرده است و از آن جمله است:
کتاب التوحید.
کتاب حدوث الاشیاء.
کتاب الرد علی النحویین.
کتاب الحجة فی اثبات نبوة النبی صلی الله علیه و سلم.
کتاب الرد علی النصاری.
کتاب الرد علی الیهود.
کتاب الرد علی الرافضه.
کتاب الرد علی المرجئه.
کتاب الرد علی الخوارج.
کتاب الرد علی ابی الهذیل.
کتاب الرد علی النظام.
کتاب الرد علی ابی شمر.
کتاب الرد علی زیاد الموصلی.
کتاب الرد علی ضرار.
کتاب الرد علی ابی خلده.
کتاب الرد علی حفص الفرد.
کتاب الرد علی هشام بن الحکم.
کتاب الرد علی اصحاب ابی حنیفه.
کتاب اجتهاد الرای.
کتاب الحسین بن صبعی.
کتاب الرد علی الاصم.
کتاب قتال علی علیه السلام و طلحة رضی الله عنه.
کتاب الرد علی الاصم ایضاً فی الامامة.
کتاب الرد علی المشرکین.
و رجوع به خاندان نوبختی و قاموس الاعلام ترکی و البیان والتبیین و عقدالفرید و ضحی الاسلام، و تاریخ ادبیات صفا و بیان الادیان و غزالی نامه شود.

چهار شنبه 3 شهريور 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

رضا النّاس غايةٌ لا تُدرَكَ
فتحرّ الخير بجُهدك
و لا تُبالِ بسخطِ مَن يُرضيهِ الباطلُ.

شرح ‏نهج‏ البلاغة
ابن أبي الحدید
قرن 7 ه.ق.
ج:
20
ص: 305
شمارۀ
501

لا تكرهوا سخط من يرضيه الباطل.

غررالحكم
عبدالواحد آمُدی

قرن 6 ه.ق.
ص: 438

شمارۀ 10038   

چهار شنبه 3 شهريور 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

تذییل

(مص)
(اصطلاح معانی)
تعقیب جمله ای است به جملۀ دیگر که مشتمل باشد بر معنی جملۀ اوّلی برای تأکید منطوق یا مفهوم همان جملۀ اولی چنانکه در آیۀ شریفۀ: و قل جاء الحقّ و زهق الباطل إنّ الباطل کان زهوقاً، جملۀ
اخیره به معنی جملۀ ماقبلش و تأکید منطوق آن است.

***********

تذییل. [ت َذ ] (ع مص) درازدامن کردن. چیزی را دامن چیزی کردن.

|| نوشتن در ذیل صحیفه علاوه بر آنچه در آن هست.

|| (اِ) آنچه پس از تمام کردن کتابی در تکمیل یا توضیح آن نویسند. ذیل. ضمیمه.

چهار شنبه 3 شهريور 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

قُدامَة. [ ق ُ م َ ] (اِخ) ابن جعفر مکنی به ابوالفرج کاتب بغدادی به گفتۀ یاقوت نصرانی بود و به دست المکتفی بالله اسلام آورد. وی یکی از فصحا و بلغا و فلاسفه و در علم منطق زبانزد دانشمندان بود. ابوالفرج بن جوزی مرگ او را به سال ٣٣٧ ه.ق. نوشته و صاحب دیوان الاسلام تألیفات ذیل را برای او ذکر کرده است:
١- کتاب الخراج. این کتاب در لیدن به سال ١٨٩٢ م. چاپ شده است.
٢- نقدالشعر. این کتاب مشتمل بر بیست باب است از قبیل تشبیه و مبالغه و طباق و جناس. این کتاب در آستانه به سال ١٣٠٢ ه.ق. در٨٩ صفحه به چاپ رسیده است.

قدامة بن جعفر بغدادی از نویسندگان متقدم و بلغا و فصحائی است که در منطق و فلسفه استاد بوده است. وی در روزگار مکتفی بالله خلیفه میزیست و به دست وی اسلام آورد و در بغداد به سال ٣١٠ ه.ق. (٩٢٢ م.) وفات کرد. تألیفاتی دارد، از جمله:
١- السیاسة.
٢- البلدان.
٣- زهرالربیع در اخبار و تاریخ.
٤- نزهةالقلوب.

چهار شنبه 3 شهريور 1395برچسب:مُغایَب, :: :: نويسنده : علی

مُغایَب.
[ م ُ ی َ ]
(ع ص)
آنکه در غیبتش از او سخن گویند.
و رجوع به مغایبة شود.

|| (اصطلاح دستوری) سوم شخص غایب. مقابل مخاطب.
-
ضمیر مغایب:
ضمیری که مرجع آن، شخص یا شیء غایب باشد، مانند او، ایشان.
-
فعل مغایب:
فعلی است که فاعل آن شخص یا شیء غایب باشد و آن شامل سوم شخص مفرد و سوم شخص جمع است، مانند رفت، رفتند.
و رجوع به غایب و ضمیر غائب شود.

سه شنبه 2 شهريور 1395برچسب:شاذّ, :: :: نويسنده : علی

شاذّ

(اصطلاح صرف) به اصطلاح صرفیان لفظی که خلاف قیاس بود، یعنی مطابق قوانین و قواعد کلیه نباشد.
نزد علمای صرف و نحو عبارت است از آنچه مخالف قیاس باشد فراوان استعمال شود یا اندک.
و آنچه استعمالش اندک بود نادر خوانند، مخالف قیاس باشد یا نه.
ودر بحر الموّاج آمده است که کلام وارد قبل از وضع قواعد نحوی اگر خلاف قاعدۀ کلی یا قول جمهور باشد شاذّ است به خلاف کلام وارد بعد از وضع قواعد نحوی که اگر خلاف قاعدۀ کلی باشد ممنوع و اگر خلاف قول جمهور باشد شاذّ نامند.
شاذّ دو نوع است مقبول و مردود. مقبول آن است که مخالف قیاس و در نزد فصیحان و بلیغان پذیرفته بود و مردود آنکه پذیرفته نبود و فرق میان شاذّ و نادر و ضعیف آنکه شاذّ در سخن عرب فراوان است لیکن به خلاف قیاس است و نادر آنکه اندک و مطابق قیاس است و ضعیف آنکه حُکمش به ثبوت نرسیده باشد.

سه شنبه 2 شهريور 1395برچسب:مَلع, :: :: نويسنده : علی

مَلع. [ م َ ] (ع مص) زود رفتن. تیز و سبک رفتن.
ملعت الناقة فی سیرها:
تند و سبک رفت آن ماده.

|| از گردن کشیدن پوست گوسفند را.
ملع الشاة ملعاً:
از گردن پوست کند آن گوسپند را.

|| مکیدن شتر بچۀ جداشده از مادر پستان مادر را.

|| (اِمص) گردآمدگی به دشمنی بر کسی.
هم علیه ملع واحد:
یعنی ایشان بر وی گرد آمدند به دشمنی.

|| سیر سریع و خفیف.

سه شنبه 2 شهريور 1395برچسب:فَدَوکَس, :: :: نويسنده : علی

فَدَوکَس. [ ف َ دَ ک َ ] (ع اِ) شیر بیشه.

|| (ص) مرد درشت اندام. مرد سخت.

|| شتر نیک توانا و بزرگ هیکل.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 129
بازدید دیروز : 1326
بازدید هفته : 1455
بازدید ماه : 13708
بازدید کل : 207751
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content