یادگارِعُمر
درباره وبلاگ


حافظ سخن بگوی که بر صفحۀ جهان ------- این نقش ماند از قلمت یادگارِ عُمر ---------- خوش آمدید --- علی
نويسندگان
شنبه 2 مرداد 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

- حروف معانی;
حروفی است که معنی دارد چون مَن و علی [ ع َ لا ].(یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
مقابل حروف مبانی.
رجوع به ترکیب «حروف مبانی» ذیل مبانی شود.

- حروف مبانی;
حروفی که معنی ندارد چون «را»، «جیم»، «لام» در کلمۀ «رجل» که هر یک به تنهائی معنی ندهد. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

شنبه 2 مرداد 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

کادِح.
[ دِ ]
(ع ص)
کارکننده و کوشش کننده. (منتهی الأرب)
.

یا أیّها الإنسان إنّک کادحٌ إلی ربّک کدحاً فملاقیه.

شنبه 2 مرداد 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

ﺭﻭﻱ ﻋﻦ ﺍﻟﺈﻣﺎﻡ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ) ﻗﺎﻝ:
ﺍﻟﺨﺸﻴﺔ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺍﻟﻌﻠﻢ

ﺍﻟﻌﻠﻢ ﺷﻌﺎﻉ ﺍﻟﻤﻌﺮﻓﺔ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺍﻟﺈﻳﻤﺎﻥ

ﻣﻦ ﺣﺮﻡ ﺍﻟﺨﺸﻴﺔ ﻟﺎ ﻳﻜﻮﻥ ﻋﺎﻟﻤﺎً
ﻭ ﺇﻥ ﻳﺸﻖ ﺍﻟﺸَﻌْﺮ ﻟﻤﺘﺸﺎﺑﻬﺎﺕ ﺍﻟﻌﻠﻢ.

جمعه 1 مرداد 1395برچسب:سیر و سلوک, :: :: نويسنده : علی

سیر و سلوک.
[ س َ / س ِ رُ س ُ ]
(ترکیب عطفی، اِمرکب)
در لغت به معنی طی طریق و راه پیمودن و ریاضت کشیدن.

|| (اصطلاح تصوف)
آداب و رسوم و کیفیت مقامات و احوال و چگونگی در طریقت است و ترقی زندگی روحی را به سفر و سیر تشیبه کرده اند. و از همۀ تشبیهات این تشبیه جامعتر است. صوفی که در طلب خدا پا به راه میگذارد خود را «سالک»، «راهرو» و «مرد راه» مینامد. سالک در طی طریق از همان لحظه ای که به راه میافتد و در پی تکمیل خود برمیآید، در راه وصول بمنظور و مقصود خویش از منازل و مراحل گوناگونی میگذرد ومانند مسافرین جهان پیما هر دم با منظرۀ مخصوصی مواجه میشود و در هر قدمی مثلی مییابد به نشیبها و فرازها برمیخورد. (از تاریخ عصر حافظ).

طی کردن مراحل جهت تهذیب و تصفیۀ نفس; این طی مراحل را سیر و سلوک میخوانند، و سالک را اهل سلوک و نیز اهل طریقت هم مینامند. البته طی مراحل طریقت در هر نوع سیر و سلوک مستلزم شناخت چهار امر است:
١- راه و شناخت آن.
٢- رونده و شناخت آن.
٣- مقصد و شناخت آن.
٤- راهنما و شناخت آن.
بدینگونه سالک که رونده است، غیر از راه و مقصد، باید هم خود را بشناسد و هم راهنمای خود را، و به اعتقاد صوفیه بی حصول این شرط البته سلوک تمام نیست و یا فایده ای از آن حاصل نمیشود. نزد محققان صوفیه سلوک عبارت است از سیر در مراتب وجود به قصد وصول به کمال که در واقع عبارت است از نیل به حقیقت. از این رو سالک هرچند در منتهای سیر الی الله [ = سیر به سوی خدا ] به حق میرسد، اما سیر او با وصول به حق تمام نیست ... (از دائرة المعارف فارسی).

تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم

حافظ

جمعه 1 مرداد 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

اسد.
(
Le Lion)
برج پنجم از بروج فلک.
خانۀ آفتاب.
بیت آفتاب.
نام صورت پنجم از صور بروج فلکیه است میان سرطان و سنبله و آن را برمثال شیری توهُّم کرده اند و کواکب آن بیست وهفت است و خارج از صورت هشت کوکب، واز کواکب او «قلب الاسد» و «طرفه» است و هر دو از قدر اوّلند.
و عرب آن را لیث نامند.
و بعضی اسد را مرکب از هشتادوپنج ستاره دانسته و گفته اند ستارۀ قلب الاسد و مجموعۀ جبهه و ستارۀ زبره و ذنب الاسد در این صورت باشد.
شیر فلک.
شیر سپهر.
ماه امرداد فارسی (مرداد) مطابق تموز سریانی و آن سی ویک روزاست.
«لا» اول آن مطابق است تقریباً با پنجم امردادماه جلالی و بیست وسیم ژویۀ فرنگی (یولیوس رومی).
در علم احکام نجوم اسد دلالت دارد از خویها و روشها بر:
ملک طبع، باهیبت، خشم آلود، سخت دل و لجوج و جافی، مکرگر، دلیر، معجب بر خویشتن، فرامشت گر با بسیار خطا و اندوهها. (التفهیم).
و از صورتها و چهره ها بر:
تمام بالا و دراز، فراخ بر، پهن روی، سطبرانگشت، باریک دو ران، بلندبینی، فراخ دهان، دندانش یک از یک دور، نیمۀ برسوش بزرگتر، خوبروی، گربه چشم، میگون موی، شکم آور. (التفهیم).
و از علتها و بیماریها:
اولش قوتست با فزونی و معتدل اندر لاغری و فربهی و به آخرش ضعف است و نقصان، و بیمارناک خاصه از اندرون معده و سستی او و درد چشم و موی از سر شدن و اولش گند دهان. (التفهیم).
و از گروهان مردم و پیشه وران بر:
سواران و ضرّابان و صیّادان با شکره ها. (التفهیم).
و از جایگاهها بر:
کوهها و قلعه ها و بناهای بلند و کوشکهای ملوک و بیابانها و سنگ ریزه ها و زمینهای شیرناک. (التفهیم).
و از شهرها و ناحیت ها بر:
ترک تا بیأجوج و مأجوج و سپری شدن آبادانی آنجا. و عسقلان و بیت المقدس و نصیبین و مداین و ملطیه و میسان و مکران و دیلم و ابرشهر و طوس و سغد و ترمد. (التفهیم).
و از گوهرها و کالۀ خانه ها بر:
زره ها و جوشن ها و جامهای ریختۀ مرتفع و آنچ بآتش کنند، و زر و سیم و یاقوت و زبرجد. (التفهیم).
و ازجانوران گوناگون بر:
اسپان صعب و شیران آموخته و هرچ چنگال دارد و ماران سیاه. (التفهیم).
و از درخت و گیاه بر:
کشت های پراکنده و نشاندنیها. (التفهیم).

پنج شنبه 31 تير 1395برچسب:جنید بغدادی, :: :: نويسنده : علی

قُطبُ العُلُوم.
جنید بغدادی رحمة الله علیه.
رجوع به جنید بغدادی رحمة الله علیه شود.

پنج شنبه 31 تير 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

أُمُّ العُلُوم.
علم صرف و نحو.
کنیت علم صرف، زیرا که اصل و مبدأ اکثر علوم است.

پنج شنبه 31 تير 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

نکرۀ مخصصه (موصوفه);
نکره ای است که با داشتن نشانه ای، از نکرت و ابهام بیرون آمده است.
و علامت آن در فارسی «ی» است که بعد از آن «که» موصول آرند:
روا باشد خواندن و نبشتن تفسیر قرآن به پارسی مر آن کسی را که او تازی نداند.

دو شنبه 28 تير 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

علم معانی
علمی است که شناخته میشود به آن احوال لفظ عربی و غیره به نهجی که به سبب آن مطابق باشد لفظ مقتضای حال را و آنچه نگاه دارد از وقوع خطا در ادای معانی مطلوبه و آنچه بازدارد از دشواری مضمون و بداسلوبی عبارت و حاصل میشود بدان بلاغت کلام و آن منحصر میشود بر هشت باب:

باب اول در احوال اسناد،
ثانی در احوال مسندٌالیه به حذف آن و عدم حذف آن،
ثالث در احوال مسند به حذف و غیرحذف آن،
رابع در احوال متعلقات فعل چنانکه حذف مفعول و تقدیم آن بر فعل وغیر ذلک،
خامس در قصر با لفظ استثنا و از قسم حصر است،
سادس در بیان انشاء و انواع آن کثیر است از آن جمله تمنی و ترجی و استفهام و قسم و تعجب و امر و نهی و غیره،
سابع در بیان وصل و فصل چنانکه عطف بعضی جمله بر بعض و ترک آن،
ثامن در ایجاز یعنی آوردن کلام مختصر که حاوی معانی کثیره باشد و به حذف مضاف و غیره در اطناب و مساوات و آن برای ایضاًح و تفصیل اجمال باشد ...

********

علم معانی علم به اصول و قواعدی است که به یاری آنها کیفیت مطابقۀ کلام با مقتضای حال و مقام شناخته میشود. موضوع آن الفاظی است که رسانندۀ مقصود متکلم باشد و فایدۀ آن آگهی بر اسرار بلاغت است در نظم و نثر. در این علم از چند مبحث اساسی که هر یک منقسم به اقسامی میشود بحث میکنند زیرا کلام یا خبری است و یا انشائی در صورت اول بحث در«اسناد» و تحقیق در «مسند الیه» و متعلقات آن پیش میآید. اسناد ممکن است به نحو «قصر یا حصر» صورت پذیرد و جمله های خبری و انشائی که در کنار یکدیگر قرار گیرند میتوانند به هم معطوف گردند (وصل) و یا به نحو انفصال از یکدیگر آورده شوند (فصل) و همچنین میتوان معنی مقصود را در کمترین کلمات (ایجاز) و یا در کلمات بسیار (اطناب) و یا در کلماتی که مساوی معنی باشد (مساوات) آورد. بنابراین مباحث زیر در علم معانی مورد بحث قرار می گیرد

١- اسناد خبری (خبر - مسندالیه، مسند)

٢- قصر.

٣- انشاء.

٤- وصل و فصل.

٥- ایجاز و اطناب و مساوات.

********

- معانی و بیان; دو فن «معانی» و «بیان» را با هم «معانی و بیان» گویند. و رجوع به بیان شود.

دو شنبه 28 تير 1395برچسب:, :: :: نويسنده : علی

علم معانی;
علم به اصول و قواعدی است که به یاری آنها کیفیت مطابقۀ کلام با مقتضای حال و مقام شناخته شود.
و موضوعاتی از قبیل
اسناد
و قصر
و انشاء
و وصل
و فصل
و ایجاز
و اطناب
و مساوات
در آن مورد بحث قرار میگیرد.



آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 96
بازدید دیروز : 1207
بازدید هفته : 1303
بازدید ماه : 13556
بازدید کل : 207599
تعداد مطالب : 2000
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

Alternative content